۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

فریدون فرخزاد: شاعری چیره به زبان آلمانی


نوشته: هرمان لوخترهند (کتاب فصلی دیگر، 1964)

ترجمه: داریوش مرزبان و میرزاآقا عسگری (مانی)


فریدون فرخزاد، شاعر غزل سرای ایرانی به زبان آلمانی چیره است و ایران به او. این ویژگی، شعرهایش را گیرا می کند. او رؤیاهای دیارش ایران و گنجینه آیین های کهن آن را به زبان آلمانی انتقال داده است و فصل های مرده را تصویر به تصویر در برابر ما می گذارد و در شعرش نشان می دهد. فصل هایی را که چند بار مرده اند و میان فرخزاد و آن ها، فضاهای بی کرانی وجود دارد. ایران سرزمین شعر، در هزار و یک شب غروب کرده است.

اما فرخزاد شاعری نیست که تنها سوگ سرایی کند و با حسرت و سوگواری، شکل مناره های سرزمین اش را در شعر ترسیم نماید. شعرهایی مانند "برلین" و "دیکتاتور" او را به عنوان شاعری متعهد نشان می دهند. فرخزاد سراینده شعرهایی است که از جنبه هنری، سوژه ها و درون مایه ای غیرشاعرانه دارند، اما این سوژه‌ها از دیدگاه سیاسی - اجتماعی به زبان شعرش تازگی دور از انتظاری می بخشد.

فریدون فرخزاد متولد 1936 در تهران است و از 1958 در آلمان زندگی می کند. او تحصیلات اش را در شهر مونیخ، در رشته علوم سیاسی به پایان می رساند. هم اکنون بر روی رساله دکترایش با نام "نشریات فارسی و مشکل آلمان" کار می کند. روزنامه ها و مجله های آلمان شعرهای او را به چاپ می رسانند. در سال گذشته (1963) مارتین والسر (Martin Walser) در جُنگ Vorzeichen فرخزاد و یازده شعر از او را در کنار 9 نویسنده جدید آلمانی به خوانندگان معرفی کرد. 


نقل از: کتاب "خنیاگر در خون" نوشته میرزاآقا عسگری (مانی)


۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

سال نو مبارک

























وبلاگ دوستداران فریدون فرخزاد فرا رسیدن نوروز باستانی را به همه هم‌میهنان نازنین شادباش گفته و برای ایران و ایرانی سالی سرشار از شادی و پیروزی آرزومند است.













ترانه زیبای "سال نو مبارک"
با صدای فریدون فرخزاد و سعید محمدی 

سال نویی رسیده باز سال نو مبارک
در سخنم دمیده باز سال نو مبارک

سال به هم رسیدن و دل ز غم بریدن
سال ستاره چیدن و وقت پر کشیدن 

در دل من شکوفه‌ای‌‎ست از تبار ایران
پای بکوب و خوش بخوان در کنار ایران

دوره غم چو بگذرد شب ما سر آید
روز دوباره می رسد به افتخار ایران 

خواب گل از طراوت چلچراغ باغ است
لحظه سال نو پر از نور چلچراغ است

پیراهن سپید روز بر تن صبورم
مثل سپیدی افق در دل اتاق است

دست بزنید شادی کنید که سال نو رسیده
روز نویی میون تاریکی شب رسیده 

مگه میشه گفت که دل شکسته سال نو نداره
با سال نو پر می کشیم به خونمون دوباره 

هفت سین نوروز و صدای خوندن قناری
خبر میدن که باز نشسته بر درخت بهاری

عطر گلاب قمصر و سنبل سرخ شیراز
به خاطرات بچگی هامون میدن سواری


دانلود


۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

فریدون فرخزاد - خدایا فراموشی ام ده (افسانه هستی)





















گذشت افسانه‌ی این عمر کوتاه
نشد کس از دل تنگ من آگاه
تو را همراه می‌دانستم افسوس
تو هم بودی رفیق نیمه‌ی راه

تا دیار نیستی راهی نمانده
در سرای سینه جز آهی نمانده
حاصلی از عمر کوتاهی نمانده

به دریای توفانی زندگانی
شکسته چرا زورق مهربانی
در این شهر سر تا به دامن خموشی
بیا مُردم از رنج بی‌همزبانی

خدایا فراموشی‌ام ده!
لب بسته، خاموشی‌ام ده!
چه حاصل ز هشیاری دل
تو مستی، تو مدهوشی‌ام ده!

چه می‌شد خدایا که از من
کسی محبت بگیرد
دلِ با همه مهربانم
در این سینه روزی بمیرد

خدایا فراموشی‌ام ده!
لب بسته، خاموشی‌ام ده!
چه حاصل ز هشیاری دل
تو مستی، تو مدهوشی‌ام ده!


دانلود