۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

آیا فریدون فرخزاد همجنس گرا بود؟


هنوز هم محبوب است و جنجالی. با وجود آنکه قریب به 20 سال از مرگش می گذرد، ولی همچنان روش و منش او پیروان خاص خودش را دارد. هنوز هم دوستدارانش با شعر و کلام و صدای او زندگی می کنند و دشمنانش به شایعات و تبلیغات علیه او دامن می زنند.  
فریدون فرخزاد را می گویم. هنرمندی که با مبارزات میهن پرستانه اش جای خود را نه فقط به عنوان یک شومن و خواننده، که به عنوان یک مبارز سیاسی و یک هنرمند آگاه و متعهد در دل میلیون ها ایرانی باز کرد. قتل ناجوانمردانه او نه تنها از محبوبیت اش نکاست، بلکه نام و راه وی را برای همیشه جاودانه کرد.
فریدون دشمنان زیادی داشت. چه در زمان حیات و چه پس از مرگش شایعات زیادی پیرامون زندگی خصوصی او منتشر شد که یکی از مهمترین این شایعات، ادعای همجنس گرایی فریدون فرخزاد بود. ادعایی که کمتر کسی به آن پاسخ صریحی داد و اغلب اطرافیانش ترجیح دادند با سکوت از کنار این موضوع چالش برانگیز بگذرند.
شاید استاد م.صدر یکی از معدود کسانی باشد که به صراحت در این خصوص سخن گفته است. وی که یکی از دوستان نزدیک و صمیمی فریدون فرخزاد بود، در سلسله مقالاتی تحت عنوان "فریدون فرخزاد: مردی که باید از نو شناخت" به گوشه های کمتر شناخته شده ای از زندگی فریدون فرخزاد پرداخته که مسلماً برای همگان شنیدنی و جذاب خواهد بود.

در این نوشتار ایشان با ارائه دلایل و استدلال هایی به این پرسش که آیا "فریدون فرخزاد همجنس گرا بود؟" پاسخ داده است:


1- دامن زدن به شایعات مربوط  به فریدون فرخزاد مبنی بر همجنس گرایی آن مرحوم مقتول بلافاصله پس از قتل او در روز سیزدهم مرداد 1371 تا دو هفته با شدت هر چه تمامتر و از آن به بعد تا یك ماه با شدت كمتری در كلیه روزنامه های كشور به توهین آمیز ترین وجهی به چاپ رسید تا اینكه طبق دستور مستقیم وزارت امور خارجه به وزیر ارشاد دفعتاً همه جراید از ادامه آن خود داری نمودند. برای مثال خبر قتل فریدون را روزنامه های ابرار و كیهان چنین نوشتند "اعلام قتل فریدون فرخزاد توسط سگ ها" و "پارس سگ ها خبر از قتل فریدون فرخزاد می داد" و "مرگ فرخزاد معلوم الحال" و "هنرمند بدنام زمان طاغوت به درك واصل شد" و "فریدون فرخزاد در حال همجنس گرایی كشته شد" و ده ها از این قبیل تیترها كه در شرح آن سرتیترها دقیقاً دشمنی كلی با آنچه فریدون انجام می داد به وضوح دیده می شد. 

2- دوستی دختران و زنان بسیار با فریدون به هنگامی كه او قبل از ازدواج با آنیا در پمپ بنزین كار می كرد كه عكس های برخی از آنها موجود می باشد. 

3- ازدواج اول فریدون با آنیا و تولد رستم ده ماه پس از آن. 

4- ازدواج دوم فریدون با ترانه كه صمیمانه یكدیگر را دوست داشتند.
5- طرز نگاه او به خانم ها كه در اكثر برنامه های او مشهود است كه با چه علاقه و شدت و حدتی  بود. 

6- قشر مذهبی و افراطیون كه پیشرفت و شهرت افراد متجدد و نوگرایی مثل فریدون را متضاد با برنامه های خود برای تحمیق مردم می دانستند. 

7- برای فروغ فرخزاد هم بعد از انتشار شعر "گناه" شایعات بسیاری ساختند. زیرا عوام فكر می كردند فروغ طبق شعر خود گناهی پر ز لذت در میان بازوان آهنینی مرتكب شده است. 

8- آن گونه كه در كتب بیماری های جنسی نوشته شده مقوله همجنس گرایی معمولاً از سنین 14 و 15 سالگی و حتی كمتر در افراد مبتلا به اینگونه بیماری ظهور می كند، در صورتی كه خواندیم اولین عشق فریدون درسن پانزده سالگی به وقوع پیوست كه تا واپسین روزهای عمر كوتاهش از بهترین خاطرات او بشمار می رفت و آن خانم محترم هم  اكنون در لندن زندگی می كنند. 

9- مردهایی كه نمی توانستند در بدست آوردن عشق خانم ها و یا حداقل بدن آنها با فریدون رقابت كنند و علیرغم تحمل هزینه های سنگین از این كار عاجز بودند برای اینكه نقطه ضعف خود را بپوشانند راه انتشار شایعات برای او را انتخاب می كردند. 

10- مردانی كه دلشان می خواست با خانم ها برقصند ولی مردانگی و موازین آنها و معیارهای آنها اجازه چنین كاری را به آنها نمی داد و در آتش رقص با زیبارویی می سوختند پر واضح است كه خانم هایی را كه برای همرقص شدن با فریدون انتظار می كشیدند را نمی توانستند تحمل كنند پس باز بهترین راه را گسترش همان شایعات موجود تشخیص می دادند. 

11- در بین رسانه های خارج از كشور هم بسیار بودند و هستند كه چه در زمان زنده بودن فریدون و چه بعد از مرگ او صرفاً به خاطر مطرح بودن خودشان همان شایعات قدیمی را تكرار می كردند. كه اگر لازم باشد سرگذشت بسیاری از صاحبان و مجریان آنها كه همجنس گرایی در مقابل اعمال آنها اصلاً به شمار نمی آید را همراه با عكس و مستندات منتشر خواهم كرد. برای مثال آقایی كه صاحب شبكه 24 ساعته كرم فروشی در لس آنجلس است و كاخی رؤیایی برای خودش و همسرش در بورلی هیلز   هالیوود دارد و در دبی هم دارای تشكیلات متعددی است و در قتل فریدون هم شركت مستقیم و نقش اساسی داشته، در ظاهر به دوستی با او افتخار می كند و ...

12- خانم های با نفوذ و بسیار ثروتمندی مثل  م. ا. و م. م.  كه از طرف فریدون مورد بی مهری قرار گرفته بودند از آنجایی كه نمی توانستند این حقیقت را قبول كنند كه برای اولین بار كسی پیدا شده كه به آنها و ثروت آنها پاسخ منفی داده به شایعات دامن می زدند تا بگویند آنها عیبی نداشته اند و فریدون اینكاره نبوده است. یكی از دختران شاسیته ایران در سال 1350 هم كه بعداً همسر شخصی در وزارت امور خارجه شد و قبلاً عاشق سینه چاك فریدون بود (زیرا اجرای مراسم انتخاب دختر شایسته ایران هم در آن سال با فریدون بود) و برای ازدواج از فریدون جواب رد شنیده بود هم توسط همسرش به عناوین مختلف به اینگونه شایعات دامن می زد.

13- اشخاص همجنس گرا چه زن و چه مرد اصولاً از روحیه ضعیفی برخوردارند زیرا از بیماری خود و غیر عادی بودن خود و غیر طبیعی بودن خود آگاهند و لذا عمدتاً دارای اراده قوی و روحیه پرخاشگری نیستند، مثلاً آقایان راك هادسن، تایرون پاور و ارول فلین كه همه از هنرپیشه های نامدار زمان خود بودند دارای خوی بسیار نرمی بودند در صورتی كه همه می دانیم فریدون دارای روحیه بسیار عصبانی و پرخاشگری بود با زبانی بسیار تند و گزنده و سری داشت نترس و بی محابا كه عاقبت همین خصلت ها موجب اتخاذ تصمیم برای قتلش شد. 

14- همانطور كه بارها در خلال مطالب متذكر شده ام شوخی ها و خنده ها و رقص بسیار مردانه و در عین حال زیبا و آرام فریدون و ترانه های عاشقانه او كه ورد زبان نوجوانان آن روزها و  پیرمردها و پیر زن های این دوران به شمار می روند و احساس راحتی كه خانم ها در مواجهه با او داشتند با هیچكدام از موازین آن دوران همخوانی نداشت لذا اكثر مردها كه باطناً می خواستند چنان باشند ولی به خاطر حفظ به اصطلاح آبرو نمی توانستند و یا ابزارش را نداشتند پس ره افسانه می پیمودند و با این دلیل كه فلانی اگر چنان است به خاطر همجنس باز بودن او است پس خود را به این صورت قانع می كردند و مرحم بر زخم خود می گذاشتند و با خود می گفتند "ما كه مردیم و خیلی هم مردیم باید به همین شیوه خودمان سراغ زن ها برویم" كه آن شیوه ها را همه می دانستیم كدام ها بودند و هستند".

15- هم فروغ و هم فریدون حداقل دویست سال از زمان خود جلوتر بودند پس طبیعی بود كه مورد رشك و حسادت رقیبان زمان خود باشند و هدف انواع شایعات.

16- سئوال: اگر مردی همجنس باز باشد آیا خانم ها رغبتی و یا تمایلی و یا كششی نسبت به او خواهند داشت؟ ولی به گواهی شاهدان بی طرف آن دوران و به استناد عكس ها، فیلم ها و مطالب موجود همه می دانیم كه نود و پنج درصد دوستداران و طرفداران فریدون خانم ها بودند و خدا می داند اگر می توانستم و اجازه داشتم همه و همه را با ذكر جزئیات می شمردم.

17- حركات و اداها و اطوار همجنس گرا ها یا اواخواهر ها یا هر نامی كه دارند كاملاً بیماری آنها را نمایان می سازد. آیا ظاهر موقر و معتمد به نفس و در مواقع خاص عصبانیت و سرعت تكلم فریدون كه بدون اشتباه تا یكصد كلمه در دقیقه را براحتی و با جدیت تمام  ادا می كرد و روحیه غیر سازشكار فریدون این شبحه را بشما القاء می كند؟ 

18- متأسفانه در توسعه این گونه شایعات برادان تقدسی، طلایی، سید كریم و غیره كه همه از كمدین های مشهور كاباره ای آن زمان بودند سهم بسزایی داشتند كه برای جلب توجه مخاطبین خود و به اصطلاح گرمی بازار و كار كاسبی خود احتیاجی مبرم به این گونه موضوعات داشتند و شبی نبود كه لطیفه ای جدید در این مورد برای فریدون نسازند و از راه توهین به نامدارترین و وطن پرست ترین هنرمند كشور نانی برای خود دست و پا نكنند. من بارها با فریدون در این مورد صحبت كرده بودم كه اجازه بدهد از آنها شكایت كنیم یا جوابشان را مستقیماً بدهیم یا "مشكلات اساسی" آنها را ما هم از همان طریق بگوئیم ولی اجازه نمی داد و دلایلش هم اینها بودند: جواب دادن به آنها اولاً مبنای دادن اعتبار به آنها می شود، ثانیاً باعث داغ تر شدن و كشیدن موضوع به جرائد می شود و ثالثاً می گفت در همه دنیا برای اشخاص معروف و مشهور شایعه می سازند كه این خود باعث شهرت بیشتر آنها از راه تكرار نام آنها می شود. 

19- آیا هرگز كسی آمده با سند و مدرك ثابت كند كه چنین شایعه ای در مورد فریدون حقیقت داشته یا صرفاً اتكای آنها به گفته ها و لطیفه ها و از این قبیل بوده؟ 

20- و نهایتاً من به عنوان كسی كه در سخت ترین شرایط مالی و معنوی و غم و اندوه و الم و تأثر و تألم و حزن و گرفتاری در كنار فریدون بوده ام و چند بار جان او را نجات دادم و یا از ریختن اسید به او جلوگیری كردم قسم یاد می كنم كه همه اینها با توجه به نوزده مورد فوق بی اساس و شایعه و كذب و دروغ محض بوده و هست و بندرت مردانی پیدا می شوند كه به اندازه فریدون فرخزاد نسبت به زن در معنی عام این كلمه كشش داشته باشد. ولی ذكر یك نكته در اینجا لازم و ضروری است و آن اینكه فریدون هر زنی را مطابق با استاندارهای خودش نمی دید. او معمولاً خانم هایی را دوست داشت كه از خودش مسن تر باشند، زیبایی خارق العاده ولی كلاسیك داشته باشند، قدی بلند آن طور كه با قامت 191 سانتی متری او مطابقت داشته باشد داشته باشند، اصولاً كم حرف و بیشتر شنونده باشند، اهل مطالعه و تحصیل كرده باشند، بتوانند شعرهای فروغ و سهراب و غیره را صحیح بخوانند و بفهمند و توضیح دهند، بسیار شیك پوش و ساده پوش و وزین پوش باشند و از این قبیل. در این گروه دو نفر را می توانم و اجازه دارم نام ببرم یكی خانم "امل ساین" خواننده و هنرپیشه و مانكن زیبای كشور تركیه بود كه بنا به دعوت فریدون سه بار به ایران آمد كه در اولین بار در رویال طهران هیلتون هتل اقامت گزید و دو بار بعد را در خانه فریدون كه در آن مدت هیچ كس حتی من حق رفت و آمد به آنجا را نداشتیم! امل ساین نهایتاً از فریدون تقاضای ازدواج كرد و او را به ویلای مجلل خود در ازمیر تركیه دعوت كرد كه فریدون چون صحنه هنر ایران را با هیچ چیز معاوضه نمی كرد آن دعوت و آن تقاضا را رد كرد. نفر دوم خانم ا.ز. می باشند كه بازیگر سینمای ملی ایران بودند و از دوستی عاشقانه آنها فقط عده معدودی آگاه بودند.

فریدون فرخزاد و امل ساین

 اصولاً و همیشه فریدون از خانم هایی كه برای رسیدن به او اصرار داشتند متنفر بود، بالاخص از آن دسته كه به توسط مقام یا پول یا وعده و وعید كه فلان كار را برایت انجام خواهیم داد، بودند. اگر این درخواست ها با تهدید همراه می شد فریدون هم تهدید می كرد كه موضوع را به جرائد خواهد كشاند. خلاصه این مسئله از دغدغه های همیشگی او بود كه با ترس اسید پاشی و ضرب جرح منجر به نقص عضو و غیره همراه بود. اگر زنی كه به فریدون اظهار علاقه می كرد مزدوج بود، بلافاصه فریدون می گفت برو به شوهرت برس و یا می گفت آیا در حضور شوهرت هم همین ها را خواهی گفت؟ 


این خصوصیت او البته بسیار باعث كندی شهرت او و دو بار اخراج او از تلویزیون  شد. ماجرای شب كذایی را هم كه قبلاً شرح دادم یكی از نتایج آن بود. در اینجا لازم می دانم نكته ای را با عزیزان مخالف فریدون، آنهایی كه به هر دلیلی او را دوست ندارند و یا حتی از او  متنفر هستند در میان بگذارم. دوستان نادیده ولی آشنای من آیا  فریدون جانش را در راه وطنش و من و شما گذاشت یا خیر؟ آیا به فجیع ترین روشی كه به تصور می آید با كارد آشپزخانه قطعه قطعه شد یا نه؟ (كه پلیس آلمان او را با بیل در كیسه برزنت ریخت) آیا عمری را در راه اعتلای سطح دانش مردمش گذرانید یا نه؟ آیا استادی در دانشگاه طهران را به خاطر صحنه، صحنه ای كه عاقبت باعث مرگش شد رد كرد یا نه؟ آیا در نهایت تنگ دستی تا واپسین روزهای عمرش به ده خانواده در داخل كشور كه فرزندان عقب افتاده داشتند كمك كرد یا نه؟ آیا تمدن را به تلویزیون ملی ایران و از آن طریق به خانه های ما آورد یا نه؟ و صدها مورد دیگر كه اسناد موارد فوق  همه و همه برای روز موعود موجود می باشند. و نهایتاً آیا به هنگام مرگ چه داشت؟ پولسازترین هنرمند ایران در زمان مرگ چه داشت؟ یك خانه اجاره ای در حومه بن كه اجاره چند ماه آن عقب افتاده بود و چند دست لباس و انگشتری كه با اولین حقوقش از تلویزون در سال 1347خریده بود و عكس های خاطرات زیبایش از وطنش ایران و ...

هزار و هفتصد مارك قرض به بانك كه همه می دانند مجبور شدیم فریدون فرخزاد پر آوازه ترین هنرمند ایران را در گور رایگان قبرستان شمالی شهر بن دفن كنیم و این كم وبیش سرنوشت همه مردانی است كه سر در راه آزادی وطن بگذارند. اكنون باز هم به شایعات راجع به او دامن می زنید یا باز هم به او توهین می كنید؟ این را دوستانه به شما عزیزان می گویم، توهین به فریدون فرخزاد توهین مستقیم به ایران و ایرانی و خودتان است كه به خاطر این هر دو دار و ندارش را گذاشت و رفت به جایی كه همه خواهیم رفت. در خاتمه جمله ای از خود او را برایتان  باز گو می كنم "مرگ مهم نیست نوع مردن مهم است من نمی خواهم براثر بیماری و یا در رختخواب بمیرم، من می خواهم مرگم هم مثل زندگیم معمولی نباشد و اثری داشته باشد".  و روی سنگ قبرش هم شعری از خودش نوشتیم:

اکنون از عشق پاك پاكم من

گر چه خاكی درون خاكم من

م.صدر